شیرخدا

عاشقان امام علی (ع)

عاشقان امام علی (ع)


راستگویی و درستگویی،یک ارزش های اخلاقی است که هیچ گروهی در اصالت 

آن تشکیک نمی کند و راستگویی از یک سیاستمدار،مطلوب تر از هر چیزی است.

سیاست علی(ع) را از دوران جوانی تا لحظه شهادت،صدق و صفا و درستگویی و درست گفتاری تشکیل می داد،

و او لقب«صدّیق اکبر»را از پیامبر(ص) دریافت کرده بود.پیامبر فرمود:

«علی بن ابی طالب(ع) نخستین کسی است که به من ایمان آورد،و نخستین کسی است که در روز رستاخیز با من دست می دهد و او «صدیق اکبر» است و فاروق امت، او حق و باطل را از هم جدا می سازد.»

------------------------------------------------

امام علی این اصل را از نخستین دوران حیات سیاسی خود تا لحظه شهادت رعایت می کرد و گاهی به قیمت راستگویی،خلافت ظاهری را با مشکل روبه رو می ساخت.

کافی است که بدانیم پس از مرگ خلیفه دوم،شورای شش نفری که اعضای آن را خلیفه سابق تعیین کرده بود،برای تعیین جانشین تشکیل شد که اعضای آن عبارت بودند از:علی بن ابی طالب(ع)،عثمان بن عفان،عبدالرحمن بن عفان،

سعدبن ابی وقاص،زبیربن عوام،طلحة بن عبیداللّه.

------------------------------------------------

طلحه به نفع عثمان،زبیر به نفع علی(ع) و سعد ابی وقاص،به نفع عبدالرحمن کنار رفتند و سرانجام از اعضای شورا سه تن باقی ماندند که هر کدام دارای دو رأی بودند و پیروزی از آن کسی بود که یکی از آن سه نفر،به او تمایل نشان دهد.

در این هنگام عبدالرحمن رو به علی(ع) و عثمان کرد و گفت:

کدام یک از شما حاضر است حق خود را به دیگری واگذار کند و به نفع او کنار رود؟

هر دو سکوت کردند و چیزی نگفتند.

عبدالرحمن ادامه داد: شما را گواه می گیرم که من خود از صحنه خلافت بیرون می روم تا یکی از شما را برگزینم.

پس رو به علی(ع) کرد و گفت:

با تو بیعت می کنم که بر کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) عمل می کنی و از روش شیخین پیروی نمایی.

علی(ع) آخرین شرط او را نپذیرفت و گفت: من بیعت تو را می پذیرم،مشروط بر اینکه به کتاب خدا و سنت پیامبر و طبق اجتهاد و آگاهی خود عمل کنم.

چون عبدالرحمن از علی(ع) جواب منفی شنید،در خطاب به عثمان همان سخن را تکرار کرد. عثمان فورا گفت:آری،یعنی پذیرفتم و خلافت به نام عثمان تمام شد.

------------------------------------------------

در اینجا کافی بود علی(ع) به صورت صوری،شرط یاد شده را بپذیرد ولی سپس زیر پا نهد،همچنان که عثمان چنین کرد او هرگز به سیره شیخین رفتار ننمود و خویشاوندان خود را بر مسلمانان مسلط کرد.

بگذاریم از اینکه این شرط کاملاً بی ارزش بود و به قول یک عالم سنی،یعنی 

حسن فرحان مالکی سیره شیخین اگر مطابق کتاب و سنت است طبعا شرط زاید خواهد بود و در غیر این صورت بی ارزش است ولی در عین حال امام به قدری به گفتار خود پایبند بود که حتی در این مورد نیز برخلاف ارزش (صدق و درستکاری) گام برنداشت.

------------------------------------------------

 کتاب نقد/شماره ۱۸/صفحه ۳۸

  • علی شمس