سادگی رهبر و دوری او از تشریفات یکی از اصول رهبری اسلامی است.
امام علی با صراحت و به طور مکرر به پیروان خود دستور می داد که مبادا به نحوی که با جباران رو به رو می شدید با من رفتار کنید.
من و شما بنده خدا هستیم و تنها در پیشگاه او باید خاضع باشیم و او را ستایش کنیم.
..................................................
در خطبه ۲۱۴ نهج البلاغه آن حضرت می فرماید:
آنسان که با جباران و ستمگران سخن می گویند با من سخن مگویید،
برایم القاب پر طنطنه به کار نبرید،ملاحظه کاری ها و موافقتهای مصلحتی که در برابر مستبدان اظهار می دارند در برابر من اظهار مدارید،
سازشکارانه با من معاشرت نکنید،گمان مبرید که اگر سخنی به حق به من گفته شود پذیرش آن برایم دشوار است و یا از کسی می خواهم که مرا تجلیل و تعظیم کند.
..................................................
هر کس شنیدن حق یا عرضه شدن عدالت بر او ناخوش و سنگین آید عمل به حق و عدالت بر او سنگین تر است.
پس از اظهار سخن حق یا نظر عادلانه خودداری نکنید.
..................................................
همچنان که حضرت امیر از نظر اجتماعی نمی خواست که با دیگر مسلمانان تفاوتی داشته باشد،از نظر زندگی فردی و استفاده از بیت المال نیز امتیازی برای خود قائل نبود و همواره مانند افراد عادی جامعه زندگی می کرد.
مولا در نامه ای که به عثمان بن حنیف نوشت،چنین متذکر می شود:
بدان که هر مامومی امام و پیشوایی دارد که باید به او اقتدا کند و از نور دانش او بهره گیرد.
..................................................
آگاه باشید که امام شما از دنیایش به همین دو جامه کهنه و از غذایش به دو قرص نان اکتفا کرده است.
اگر می خواستم می توانستم از عسل مصفی و مغز گندم و بافته های ابریشم برای خود خوراک و لباس تهیه کنم،اما هیهات که هوی و هوس بر من غلبه کند و حرص و طمع مرا وادار سازد تا طعامهای لذیذ را برگزینم،
در حالی که ممکن است در سرزمین حجاز یا یمامه کسی باشد که حتی امید به دست آوردن یک قرص نان را هم نداشته باشد.
علی است مرغ حق و کعبه آشیانه اوست
حریم عشق پر از دلنشین ترانه اوست
پس از گذشت زمانها هنوز گوش بشر
به نغمههای دل انگیز و عاشقانه اوست
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
زلال چشمه زمزم کجا و اشک علی
صفای این حرم از گریه شبانه اوست
علی است محرم اسرار رب بی همتا
کلید دار عطابخش هر خزانه اوست
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
بهشت ماحضر سفره عطای علی است
جحیم سوزش یک ضرب تازیانه اوست
وسیله کرم ذات حق یدالله است
خدای هر چه ببخشد علی بهانه اوست
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
علی به پله آخر رسید در ایمان
نبی سر است و علی پای تا به شانه اوست
علی است خانه یکی با خدای بی همتا
درون بیت خدا زادگاه و خانه اوست
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
علی است فرد نمودار خلقت کامل
که عقل در عجب از خالق یگانه اوست
مقام صید علی برتر از تفکر ماست
چو بی نظیر به عالم غم زمانه اوست
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
شاعر:
«حبیب چایچیان»
صداقت در کار و دوری از نیرنگ و عوام فریبی از امتیازات رهبر اسلامی است.
به امیر مؤمنان(ع) گفتند:معاویه سیاستمدار زیرکی است.
فرمود:به خدا،معاویه فقط نیرنگ باز و حیله گر است و برای نیل به ریاست و قدرت به هر وسیله نا مشروعی چنگ می زند.
اگر این امور،زشت و نامشروع نمی بود من زیرکترین مردم بودم.
بدین دلیل بود که ابن عباس می گفت:هرگز رهبری به گرانسنگی علی ندیدم.
سکان زمین و آسمان است علی
سلطان همه جهانیان است علی
گلواژه ی منشق از علی اعلاست
سر چشمه ی فیض بی کران است علی
آوازه ی او ز هفت اقلیم رسد
مشهور به هفت آسمان است علی
سر سلسله خلیل عبادالرحمن
آن بنده ی سر به آستان است علی
برتر ز علی رب جلی خلق نکرد
آقای همه بهشتیان است علی
از بعد نبی بر همه ی مخلوقات
از جانب دوست ارمغان است علی
اول وصی پیمبر اعظم اوست
بر دین رسول روح و جان است علی
شاگرد محمد امین است ولی
استاد همه پیمبران است علی
دستور تمام انبیا در دستش
حق را شب معراج لسان است علی
هستند امامان مبین رهرو او
یعنی که امیر کاروان است علی
همتای امیر عشق تنها زهرا ست
با دخت رسول همزبان است علی
بر هر نبی و ولی ولی الله است
مولای جمیع انس و جان است علی
در نور محبتش پر از جاذبه است
محبوب قلوب شیعیان است علی
بر غیب و شهود حاکم و سلطان است
آگاه ز راز کهکشان است علی
جنت یکی از صنایع دستانش
صنعتگر آفریدگان است علی
ایمان و نماز و اصل اسلام علی است
توحید و معاد عارفان است علی
مفتاح علوم ایزدی در نزدش
دیباچه ی علم لا مکان است علی
این است گواه لا مکان بودن او
یک شب به چهل مکان عیان است علی
مولا و امام متقین کیست علی است
حقا که امیر مومنان است علی
سلمان که سبو از می منّا نوشید
او ظرف و در آن قطره چکان است علی
میثم سر دار از علی می گوید
با لله می وصل عاشقان است علی
قنبر که غلامی علی منصب اوست
او سالک و پیر راهدان است علی
در مرکز وحی کاتب وحی علی است
بر حامل وحی تر جمان است علی
گنجینه ی مخفی معارف مولاست
آئینه ذات مستعان است علی
تفسیر مبین فطره الله علی است
عشقش به دل پیر و جوان است علی
آیات مبین مدیحه اوصافش
هر سوره و آیه آرمان است علی
قرآن بدون او به قرآن جعلی است
تا ناطق و منطق و بیان است علی
دانید که سرّ اسم اعظم در چیست
اکسیر به رمز کن مکان است علی
در اولُ الاولین عیان کیست علی است
در آخر الآخرین نهان است علی
احسان قدیم و حکم فرمای ازل
مسجود همه فرشتگان است علی
موسای قلندر از علی نیل گشود
بر کشتی نوح پشتوان است علی
عیسا نه به خویش مرده را زنده کند
تجدید حیات مردگان است علی
میزان و قسیم نار و جنت حیدر
آری به صراط میزبان است علی
عنوان علی به چهره ها منقوش است
نامش به رخ موالیان است علی
با این همه مظهر العجائب بشر است
یا اینکه خداوند جهان است علی
افتاده بیا که دستگیر تو علی است
بر بازوی نا توان توان است علی
بر سائل خود زکات بخشد به رکوع
با قاتل خویش مهربان است علی
نیروی ولایتش محک بر همگان
بر جمع خلایق امتحان است علی
در روز نبرد تک سوار عرب است
در عرصه صبر قهرمان است علی
خیبر شکن و صف شکن و بت شکن است
هنگام مصاف پهلوان است علی
هر ضربه که می زند به شیطان رجیم
تضمین بهشت جاودان است علی
لشگر عددی نبود در حرب علی
تشنه به قتال کافران است علی
در معرکه چشم فتنه را کور کند
شمشیر به فرق دشمنان است علی
با خنده مظلوم علی خشنود است
ویران گر ظلم پیشه گان است علی
با اشک یتیم دیده اش بارانی
با قوت فقیر شادمان است علی
قانع به نمک و قرص نانی باشد
با اینکه نعیم آب و نان است علی
آن زاهد شب که شیر روزش خوانند
سالار همه دلاوران است علی
آری سه طلاقه کرد دنیایی را
الحق که امام زاهدان است علی
هر ذائقه با ولای او شیرین است
عطر گل و طعم زعفران است علی
او را نشناخت جز خدا و احمد
از بس که لطیف و دلستان است علی
آن میر مهیمنی که ما را در حشر
از دوزخیان نگاهبان است علی
روزی که کسی به داد امت نرسد
آنکس که به فکر دوستان است علی
امضای شفاعت است با مهر علی
در حشر جواز مومنان است علی
آرامش شیعیان عا لم مهدی است
آرامش صاحب الزمان است علی
از عدل علی که می توان گفت سخن
جایی که شهید هر زمان است علی
شاعر:
<<محمود ژولیده>>
راستگویی و درستگویی،یک ارزش های اخلاقی است که هیچ گروهی در اصالت
آن تشکیک نمی کند و راستگویی از یک سیاستمدار،مطلوب تر از هر چیزی است.
سیاست علی(ع) را از دوران جوانی تا لحظه شهادت،صدق و صفا و درستگویی و درست گفتاری تشکیل می داد،
و او لقب«صدّیق اکبر»را از پیامبر(ص) دریافت کرده بود.پیامبر فرمود:
«علی بن ابی طالب(ع) نخستین کسی است که به من ایمان آورد،و نخستین کسی است که در روز رستاخیز با من دست می دهد و او «صدیق اکبر» است و فاروق امت، او حق و باطل را از هم جدا می سازد.»
------------------------------------------------
امام علی این اصل را از نخستین دوران حیات سیاسی خود تا لحظه شهادت رعایت می کرد و گاهی به قیمت راستگویی،خلافت ظاهری را با مشکل روبه رو می ساخت.
کافی است که بدانیم پس از مرگ خلیفه دوم،شورای شش نفری که اعضای آن را خلیفه سابق تعیین کرده بود،برای تعیین جانشین تشکیل شد که اعضای آن عبارت بودند از:علی بن ابی طالب(ع)،عثمان بن عفان،عبدالرحمن بن عفان،
سعدبن ابی وقاص،زبیربن عوام،طلحة بن عبیداللّه.
------------------------------------------------
طلحه به نفع عثمان،زبیر به نفع علی(ع) و سعد ابی وقاص،به نفع عبدالرحمن کنار رفتند و سرانجام از اعضای شورا سه تن باقی ماندند که هر کدام دارای دو رأی بودند و پیروزی از آن کسی بود که یکی از آن سه نفر،به او تمایل نشان دهد.
در این هنگام عبدالرحمن رو به علی(ع) و عثمان کرد و گفت:
کدام یک از شما حاضر است حق خود را به دیگری واگذار کند و به نفع او کنار رود؟
هر دو سکوت کردند و چیزی نگفتند.
عبدالرحمن ادامه داد: شما را گواه می گیرم که من خود از صحنه خلافت بیرون می روم تا یکی از شما را برگزینم.
پس رو به علی(ع) کرد و گفت:
با تو بیعت می کنم که بر کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) عمل می کنی و از روش شیخین پیروی نمایی.
علی(ع) آخرین شرط او را نپذیرفت و گفت: من بیعت تو را می پذیرم،مشروط بر اینکه به کتاب خدا و سنت پیامبر و طبق اجتهاد و آگاهی خود عمل کنم.
چون عبدالرحمن از علی(ع) جواب منفی شنید،در خطاب به عثمان همان سخن را تکرار کرد. عثمان فورا گفت:آری،یعنی پذیرفتم و خلافت به نام عثمان تمام شد.
------------------------------------------------
در اینجا کافی بود علی(ع) به صورت صوری،شرط یاد شده را بپذیرد ولی سپس زیر پا نهد،همچنان که عثمان چنین کرد او هرگز به سیره شیخین رفتار ننمود و خویشاوندان خود را بر مسلمانان مسلط کرد.
بگذاریم از اینکه این شرط کاملاً بی ارزش بود و به قول یک عالم سنی،یعنی
حسن فرحان مالکی سیره شیخین اگر مطابق کتاب و سنت است طبعا شرط زاید خواهد بود و در غیر این صورت بی ارزش است ولی در عین حال امام به قدری به گفتار خود پایبند بود که حتی در این مورد نیز برخلاف ارزش (صدق و درستکاری) گام برنداشت.
------------------------------------------------
کتاب نقد/شماره ۱۸/صفحه ۳۸
یکی از خصوصیات امیرالمؤمنین در سلوک سیاسیاش این بود که از مردم درخواست می کرد که با او متملقانه حرف نزنند،چاپلوسی نکنند،تصنع در برخورد با او به خرج ندهند.
در یکی از خطبههای امیرالمؤمنین که یکی از آن خطبههای بلیغ و عجیب امیرالمؤمنین است
یک نفری بلند شد،شروع کرد تعریف و تمجید از ایشان.
..................................................
حرفهای او که تمام شد،حضرت رو کرد به او،تقریباً به همان اندازهای که صحبت کرده بود،
در نصیحت این مرد صحبت کرد که با من اینجوری حرف نزنید.
از جمله همین عبارت معروف است:
آن طوری که با پادشاهان،با جباران حرف میزنند،با من حرف نزنید.
آنجوری که ملاحظه می کنند که مبادا بدش بیاید،
نبادا موجبِ ناخرسندی یا ناخوشایندی فلان جبار بشود،حرفهائی را نمیزنند،
ملاحظاتی را می کنند،جلوی من این ملاحظات را نکنید.
..................................................
خیال نکنید که اگر حرف حقی را به من گفتید،علی از حرف حق شما دلگیر خواهد شد. برای او سنگین خواهد آمد،
اینجور نیست.
امیرالمؤمنین علیه السلام به صراحت کلام حق را برای مسئولان جامعه بیان می کرد و در عین حال تاکید می ورزید که این سنگینی کلام حق را باید پذیرفت،چراکه اگر کلام حق برای کسی سنگین باشد، عمل به آن برایش دشوارتر خواهد بود .
حضرت علی علیه السلام از مردم می خواهد که حرف حق را در هرحال به او یادآوری کنند و او را بی نیاز از مشورت و نصیحت ندانند:
پس،از گفتن سخن حق یا مشورت عدالت آمیز خودداری نکنید،زیرا من خویشتن را مافوق آنکه اشتباه کنم نمی دانم و از آن در کارهایم ایمن نیستم،مگر اینکه خدا مرا در کار نفس کفایت کند که از من بر آن تواناتر است.»
_____________________
البته،اگرچه حضرت انتقاد خیرخواهانه را سازنده می داند،اما هشدار می دهد که این نقد و انتقاد و عیب نمایی افراد از زمامداران خویش،نباید به مخالفت و تمرد و عدم اطاعت از حاکمان حق و عادل منجر شود،
زیرا نتیجه مخالفت بی اساس و انتقاد مغرضانه،فساد جامعه و عدم توانایی حاکم عادل بر مدیریت صحیح و رشد جامعه است،
چنان که فرموده است:
آفت مردم مخالفت با زمامداران است.»
_____________________
حضرت با توجه به اینکه نقد سازنده می تواند بسیاری از انحرافهای زمامداران را اصلاح کند و جامعه را به سوی ترقی و تکامل پیش برد،تاکید فراوانی بر انتقاد سازنده دارد.
در سیره امام علی علیه السلام راه انتقاد و نصیحت باز بود و خود حضرت در دوران ۲۵ ساله زمامداری خلفای سه گانه بارها به آنها پند می داد و نسبت به کارهای خلافشان به شدت انتقاد می کرد و راه خیر و صلاح را به آنها نشان می داد.
💠حکمت ۶۷ نهجالبلاغه💠
چون که چیزی می کنی بر کس نثار
گر چه باشد کم، از آن شرمی مدار
بخشش کم،به که محرومش کنی
با ندادن، بیش، مغمومش کنی
از پیمبر یا خدا درباره ی حیدر بپرس
یعنی از گوهرشناسان قیمت گوهر بپرس
معنی مرد خدا را نیمه شب از نخل ها
معنی شیر خدارا روز از لشکر بپرس
***********************
هیچ دیواری نمی شد مانع راه علی
از شکاف کعبه و دروازه ی خیبر بپرس
نه !فرار از جنگ هرگز درمرام شیر نیست
قصه را از بدر یا احزاب یا خیبر بپرس
***********************
در دل تاریخ آوای ((سلونی)) زنده است
مشکلات سخت را از صاحب منبر بپرس
گاه برترمی شود یک نوکر از صد پادشاه
این تناقض علتی دارد که از قنبر بپرس
***********************
درجهنم با علی یا در بهشت بی علی؟
شوق آتش را از ابراهیم پیغمبر بپرس
جمع خواهد شد محمد با علی در یک بدن؟
ما نمی فهمیم این را از علی اکبر بپرس
***********************
💵همکاری با صاحبان قدرت و ثروت💵
جدا شدن از عموم مردم و همراهی با قدرتمندان و صاحبان ثروت، از دیگر آسیب های بزرگ است که استقلال مدیریت صحیح را تهدید می کند و روند آن را از رسیدن به اهداف آرمانی، همچون جامعه عدالت محور دور می کند و به پرتگاه ها و چالش ها خواهد کشاند. در دین مبین اسلام آن چه از ابتدا مایه افتخار بوده است، دوری از صاحبان زور و ثروت و مقابله با آنان جهت اجرای عدالت.
..................................................
نبی مکرّم اسلام از آغاز تا پایان رسالت خود تمامی تلاش های خویش را مبذول داشت تا از وادی منفعت پرستان و زراندوزان به دور باشد و بتواند رسالت الهی را خالی از هرگونه جانب داری و مصالح به صورت ناب در اختیار تشنگان مکتب الهی قرار دهد.
..................................................
امام علی(ع) در خطابی به مسئول جمع آوری زکات چنین سفارش می کند:
هنگامی که بر قبیله ای وارد شدی در منازل آنان مسکن نگزین و بر سر سفره کسی ننشین و بر لب آب چشمه یا قنات آنان که عمومی است فرود آی.»
..................................................
به راستی رمز پویندگی و بالندگی مدیریت سالم دوری از وابستگی به قدرت هاست و این امر مهم جز با ایجاد صفاتی همچون قناعت، شجاعت و بردباری در مجموعه سازمان ها ممکن نیست.
خدای ما یکی آن هم فقط خدای علی
علی برای یکی و یکی برای علی
تمام عالم اگر از علی جدا بشوند
ببین که ریخته جانش، به زیر پای علی
➖➖➖➖➖➖➖
تمام شهر مریض زر اند و زور و ریا
در این میانه یکی هست مبتلای علی
وجوب بعثت احمد به لطف دختر اوست
سرای دختر او شد چنین حرای علی
➖➖➖➖➖➖➖
خدا اگرچه محمد به مصطفایی خواند
شده ست فاطمه اش تا که مصطفای علی
به شادی و به غم مرتضی کنارش بود
همیشه همره او بوده پا به پای علی
➖➖➖➖➖➖➖
نداشت طاقت اینکه غم علی بیند
شهید راه بلاها و غصه های علی
تمام شهر مدینه یکی یکی در زد
که، های مردم تا آخرت گدای علی
➖➖➖➖➖➖➖
که جانشین نبوت، امامت علی است
نشسته فتنه گری، از چه رو به جای علی؟
میان ماذنه هاتان علی، ولی الله ست
تمام دین خدا هست در ولای علی
➖➖➖➖➖➖➖
اگر که میخ دری مانعش نمی گردید
نمی رسید به دست عدو عبای علی
کنار پیکر زهرا همان مکانی است
که می رسد به دو عالم نوای وای علی
➖➖➖➖➖➖➖
نه مالک و نه حذیفه،نه میثم و سلمان
کسی نبوده مثالش شود فدای علی
دگر به نقشه ی ملجم، به تیغ کاری نیست
نشسته خار کس دیگری به نای علی
➖➖➖➖➖➖➖
چه حیف دشمنان علی زود فهمیدند
بقای فاطمه باشد همان بقای علی
💣روی کار آمدن افراد نالایق💣
ورود افراد نالایق به حوزه مدیرت یک جامعه ضربات جبران ناپذیری بر پیکره ارزش های آن جامعه می زند.
حضرت علی (ع) درباره انسان های بیمار و ناکارآمد می فرماید: «فانّ المتکاره مغیبه خیرٌ من مشهده و قعوده اغنی من نهوضه؛(7) سست عنصران ناراضی نبودشان بهتر از حضورشان و بی کاری آنان از اقدامشان مفیدتر است.» واگذاری امور به افراد نالایق و ناآگاه از آسیب های مدیریتی است. با توجه به گستره دامنه دار مدیریّت و مسؤولیت نباید کارها به کسانی سپرده شود که احساس وظیفه نکنند و نتوانند بار سنگین این رسالت را تا پایان بر دوش بکشند.
..................................................
داستان حضرت یوسف(ع) و اشاره آن حضرت به استعداد و قابلیّت خویش در اداره امور اقتصادی مؤیّد مطالب مزبور است. قرآن کریم از زبان این پیامبر(ع) می فرماید: «قال اجعلنی علی خزائن الارض انّی حفیظٌ علیمٌ؛مرا سرپرست گنجینه های سرزمین مصر قرار بده، زیرا امانت داری با وفا و آگاه هستم.»
..................................................
مولای پرهیزگاران(ع) در عهدنامه خود به مالک اشتر درباره انتخاب مدیران لایق این گونه توصیه می کند: «و اجعل لرأس کلّ امرٍ من امورک رأساً منم لایقهره کبیرها و لایتشتّت علیه کثیرها؛ برای هر یک از کارها رییس و مدیری انتخاب کن، مسؤولی که کارهای بزرگ او را مغلوب نسازد و زیادی کارها وی را پریشان و خسته نکند.»
بنابراین شایستگی، کاردانی و تعهد و در یک کلام شایسته سالاری برخاسته از دین یکی از لوازم اساسی در مدیریت در عرصه فرهنگی، اداری و اجتماعی است.
بهترین نقطه دنیا صَحن مولا حیدر است
آن که گشته مالک دنیا و عُقبا حیدر است
آبرو دارم من از شمس جمال مرتضی
آن که کرده قلب ما را چو ن مُصَفا حیدر است
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
فخر من باشد به عالم شیعه مولا شدم
شیعگی من فقط از لُطف آقا حیدراست
گر نگویند کافرهستم مردمان این جهان
فاش گویم که خدای المُثَنا حیدر است
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
او یداللهّ ، اسداللّه و شمشیر خداست
اهل عالم صاحب عرش مُعَّلا حیدراست
دست خود بر دامن لطفش بزنم من تا ابد
آن که هرگز رد نکرده چو گدا را حیدر است
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نور خورشیدی که این گونه تلألو می زند
بی شک از نور رُخ زیبای مولا حیدر است
تا نگاهم به سر ایوان طلایت می خورد
می نویسم بهترین بهترینها حیدر است
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
فتح خیبر که شده شُهره در آفاق وجود
کمترین کار امیر جان و دلها ، حیدر است
من نباشم لایق مدح شهنشاه نجف
آنکه باشد از دو دنیا فوق والا حیدر است
🚫انحصار طلبی🚫
انحصارطلبی آن است که مدیر و کارگزار در حوزه قدرت و اختیارش همه چیز را به خود و خویشاوندانش اختصاص دهد، بدین معنا که قدرت، امکانات و دیگر امتیازات اجتماعی را به اقوام و دوستان خود اختصاص دهد و دیگران را از آن ها محروم سازد. امیرالمؤمنین علی(ع) در اندیشه سیاسی خود فرمانروایان و کارگزاران را به شدّت از این مسئله برحذر داشته، به طوری که به مالک اشتر می فرماید: «از امتیاز خواهی بپرهیز و چیزی را که همه مردم نسبت به آن یکسان هستند به خود اختصاص مده. هر کارگزار و مسؤولی نزدیکان و خویشاوندانی دارد که توقع برتری، امتیازخواهی و دخالت در قراردادها بدون رعایت انصاف را دارند، ولی تو چاره ای بیندیش و به هیچ یک از اطرافیان و وابستگان چیزی از مال، زمین و...واگذار مکن و مبادا در تو طمع کنند تا قراردادی به سود آنان منعقد کنی، زیرا این کار مایه ضرر سایر مردم می گردد.»
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
از فرمان های امام علی(ع) به مسؤولین و مدیران نظام اسلامی چنین بر می آید که انحصارطلبی بزرگ ترین آفت دولت است.
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
تاریخ جهان دولت های فراوانی را سراغ دارد که در اثر انحصارطلبی زمامداران و مدیران به سرعت رو به ضعف رفته و زمینه زوالشان فراهم گردیده و نابود شده اند .امروزه نیز زمامداران و مسؤولین بسیاری از کشورهای اسلامی و غیر اسلامی گرفتار انحصارطلبی های گوناگون حزبی، نژادی، زبانی و مذهبی هستند که همین عوامل موجب نابسامانی های حکومتی شده است، بسیاری از جنگ ها و تجاوزها در جهان معلول انحصارطلبی زمامداران است، از این رو دست اندرکاران امور حکومتی باید تلاش نمایند تا با تربیت درست مدیران و مسؤولین از بروز این آفت جلوگیری کنند.
به جز از علی نباشد به جهان گرهگشایی
طلب مدد از او کن چو رسد غم و بلایی
..................................................
چو به کار خویش مانی در رحمت علی زن
به جز او به زخم دلها ننهد کسی دوایی
..................................................
ز ولای او بزن دم که رها شوی ز هر غم
سر کوی او مکان کن بنگر که در کجایی
..................................................
بشناختم خدا را چو شناختم علی را
به خدا نبردهای پی اگر از علی جدایی
..................................................
علی ای حقیقت حق علی ای ولی مطلق
تو جمال کبریایی تو حقیقت خدایی
..................................................
نظری ز لطف و رحمت به من شکسته دل کن
تو که یار دردمندی تو که یار بینوایی
..................................................
همه عمر همچو “شهری” طلب مدد از او کن
که به جز علی نباشد به جهان گرهگشایی
..................................................
“عباس شهری”
مولای پرهیزگاران در نهج البلاغه مدیران و کارگزاران را به توجه بیش تر به قشر محروم جامعه و تأمین خواسته های آنان توصیه نموده است. آن حضرت به مالک اشتر چنین می فرماید: «مبادا سرمستی حکومت تو را از رسیدگی به محرومان باز دارد که هرگز انجام کارهای فراوان و مهم عذری برای ترک مسؤولیت های کوچک تر نخواهد بود. همواره در فکر مشکلات آنان باش و از آنان روی بر مگردان.
_____________________
امور کسانی از فقرا را رسیدگی کن که به ظاهر به چشم نمی آیند و دیگران این قشر را کوچک می شمارند و کم تر به تو دسترسی دارند.»
حضرت علی(ع) در ادامه به این نکته اشاره می کند که من از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود: «لن تقدّس امّة لایؤخذ للضّعیف فیها حقّه من القویّ غیر متتعتعٍ؛ملّتی که حق ناتوان را از زورمندان باز نستاند، رستگار نخواهد شد.»
_____________________
پس مدیران در جامعه اسلامی علاوه بر تأمین نیازهای اولیه محرومان از بیت المال باید برای استرداد حقوق از دست رفته آنان اقدام نمایند و وظیفه دارند که علل و عوامل ثروت های بادآورده را شناسایی و ریشه کن کنند و اجازه ندهند که عدّه ای با تجاوز به حقوق دیگران، به انباشت ثروت نامشروع بپردازند.
_____________________
حضرت رسول (ص):
حقّ على بر این امّت همچون حقّ پدر است بر فرزندش.
..................................................
امالی(طوسی)ص ۵۴
امام علی(ع) در سیره خود همواره کارگزاران و مسؤولین حکومتی را نسبت به این آسیب مهم هشدار می داد و به آنان می فرمود که میان خود و عموم مردم نباید هیچ گونه فاصله و مانعی قرار دهید. آن حضرت خطاب به مالک اشتر می فرماید:
--------------------------------------
هیچ گاه خود را به مدّت طولانی از مردم پنهان مکن، زیرا دور بودن زمامداران از چشم عموم مردم خود موجب نوعی محدودیّت و بی اطلاعی نسبت به کارهای مملکت است. پنهان شدن زمامداران آگاهی آنان را نسبت به بسیاری از مسائل از بین می برد، در نتیجه بزرگ نزد آنان کوچک و کوچک نزد آنان بزرگ می شود و نیز کار نیک زشت و کار زشت زیبا جلوه داده می شود و حق با باطل آمیخته می گردد.»
--------------------------------------
از این رو مدیریت پسندیده در اداره امور باید پاسخگوی نیازها و پرسش ها و جهت دهنده مسیر توده های مردم باشد.
دلا باید به هر دم یا علی گفت
نه هر دم بل دمادم یا علی گفت
به صدق دل همیشه یاد او بود
به هر پیچ و به هر خم یا علی گفت
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
دمی که روح در آدم دمیدند
ز جا بر خاست آدم یا علی گفت
چو نوح از موج توفان ایمنی خواست
توسل جست و هر دم یا علی گفت
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
ز بطن حوت یونس گشت آزاد
ز بس در ظلمت یم یا علی گفت
عصا در دست موسی اژدها شد
کلیم آنجا مسلم یا علی گفت
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
نمی شد زنده جان مرده هرگز
یقین عیسی بن مریم یا علی گفت
رسول الله شنید از پرده غیب
ندائی آمد آن هم یا علی گفت
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
نزول وحی چون فرمود سبحان
ملک در اولین دم یا علی گفت
علی در کعبه بر دوش پیمبر
قدم بنهاد آندم یا علی گفت
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
به فرقش کی اثر می کرد شمشیر
گمانم ابن ملجم یا علی گفت