شیرخدا

عاشقان امام علی (ع)

عاشقان امام علی (ع)

۹ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۷ ثبت شده است


صداقت در کار و دوری از نیرنگ و عوام فریبی از امتیازات رهبر اسلامی است.

به امیر مؤمنان(ع) گفتند:معاویه سیاستمدار زیرکی است.

فرمود:به خدا،معاویه فقط نیرنگ باز و حیله گر است و برای نیل به ریاست و قدرت به هر وسیله نا مشروعی چنگ می زند. 

اگر این امور،زشت و نامشروع نمی بود من زیرکترین مردم بودم.

بدین دلیل بود که ابن عباس می گفت:هرگز رهبری به گرانسنگی علی ندیدم.


هر دمی،کز آدمی آید بدر
یک قدم نزدیک گردد بر سفر

سکان زمین و آسمان است علی

سلطان همه جهانیان است علی


گلواژه ی منشق از علی اعلاست

سر چشمه ی فیض بی کران است علی


آوازه ی او ز هفت اقلیم رسد

مشهور به هفت آسمان است علی


سر سلسله خلیل عبادالرحمن

آن بنده ی سر به آستان است علی


برتر ز علی رب جلی خلق نکرد

آقای همه بهشتیان است علی


از بعد نبی بر همه ی مخلوقات

از جانب دوست ارمغان است علی


اول وصی پیمبر اعظم اوست

بر دین رسول روح و جان است علی


شاگرد محمد امین است ولی

استاد همه پیمبران است علی


دستور تمام انبیا در دستش

حق را شب معراج لسان است علی


هستند امامان مبین رهرو او

یعنی که امیر کاروان است علی


همتای امیر عشق تنها زهرا ست

با دخت رسول همزبان است علی


بر هر نبی و ولی ولی الله است

مولای جمیع انس و جان است علی


در نور محبتش پر از جاذبه است

محبوب قلوب شیعیان است علی


بر غیب و شهود حاکم و سلطان است

آگاه ز راز کهکشان است علی


جنت یکی از صنایع دستانش

صنعتگر آفریدگان است علی


ایمان و نماز و اصل اسلام علی است

توحید و معاد عارفان است علی


مفتاح علوم ایزدی در نزدش

دیباچه ی علم لا مکان است علی


این است گواه لا مکان بودن او

یک شب به چهل مکان عیان است علی


مولا و امام متقین کیست علی است

حقا که امیر مومنان است علی


سلمان که سبو از می منّا نوشید

او ظرف و در آن قطره چکان است علی


میثم سر دار از علی می گوید

با لله می وصل عاشقان است علی


قنبر که غلامی علی منصب اوست

او سالک و پیر راهدان است علی


در مرکز وحی کاتب وحی علی است

بر حامل وحی تر جمان است علی


گنجینه ی مخفی معارف مولاست

آئینه ذات مستعان است علی


تفسیر مبین فطره الله علی است

عشقش به دل پیر و جوان است علی


آیات مبین مدیحه اوصافش

هر سوره و آیه آرمان است علی


قرآن بدون او به قرآن جعلی است

تا ناطق و منطق و بیان است علی


دانید که سرّ اسم اعظم در چیست

اکسیر به رمز کن مکان است علی


در اولُ الاولین عیان کیست علی است

در آخر الآخرین نهان است علی


احسان قدیم و حکم فرمای ازل

مسجود همه فرشتگان است علی


موسای قلندر از علی نیل گشود

بر کشتی نوح پشتوان است علی


عیسا نه به خویش مرده را زنده کند

تجدید حیات مردگان است علی


میزان و قسیم نار و جنت حیدر

آری به صراط میزبان است علی


عنوان علی به چهره ها منقوش است

نامش به رخ موالیان است علی


با این همه مظهر العجائب بشر است

یا اینکه خداوند جهان است علی


افتاده بیا که دستگیر تو علی است

بر بازوی نا توان توان است علی


بر سائل خود زکات بخشد به رکوع

با قاتل خویش مهربان است علی


نیروی ولایتش محک بر همگان

بر جمع خلایق امتحان است علی


در روز نبرد تک سوار عرب است

در عرصه صبر قهرمان است علی


خیبر شکن و صف شکن و بت شکن است

هنگام مصاف پهلوان است علی


هر ضربه که می زند به شیطان رجیم

تضمین بهشت جاودان است علی


لشگر عددی نبود در حرب علی

تشنه به قتال کافران است علی


در معرکه چشم فتنه را کور کند

شمشیر به فرق دشمنان است علی


با خنده مظلوم علی خشنود است

ویران گر ظلم پیشه گان است علی


با اشک یتیم دیده اش بارانی

با قوت فقیر شادمان است علی


قانع به نمک و قرص نانی باشد

با اینکه نعیم آب و نان است علی


آن زاهد شب که شیر روزش خوانند

سالار همه دلاوران است علی


آری سه طلاقه کرد دنیایی را

الحق که امام زاهدان است علی


هر ذائقه با ولای او شیرین است

عطر گل و طعم زعفران است علی


او را نشناخت جز خدا و احمد

از بس که لطیف و دلستان است علی


آن میر مهیمنی که ما را در حشر

از دوزخیان نگاهبان است علی


روزی که کسی به داد امت نرسد

آنکس که به فکر دوستان است علی


امضای شفاعت است با مهر علی

در حشر جواز مومنان است علی


آرامش شیعیان عا لم مهدی است

آرامش صاحب الزمان است علی


از عدل علی که می توان گفت سخن

جایی که شهید هر زمان است علی


شاعر:

<<محمود ژولیده>>


راستگویی و درستگویی،یک ارزش های اخلاقی است که هیچ گروهی در اصالت 

آن تشکیک نمی کند و راستگویی از یک سیاستمدار،مطلوب تر از هر چیزی است.

سیاست علی(ع) را از دوران جوانی تا لحظه شهادت،صدق و صفا و درستگویی و درست گفتاری تشکیل می داد،

و او لقب«صدّیق اکبر»را از پیامبر(ص) دریافت کرده بود.پیامبر فرمود:

«علی بن ابی طالب(ع) نخستین کسی است که به من ایمان آورد،و نخستین کسی است که در روز رستاخیز با من دست می دهد و او «صدیق اکبر» است و فاروق امت، او حق و باطل را از هم جدا می سازد.»

------------------------------------------------

امام علی این اصل را از نخستین دوران حیات سیاسی خود تا لحظه شهادت رعایت می کرد و گاهی به قیمت راستگویی،خلافت ظاهری را با مشکل روبه رو می ساخت.

کافی است که بدانیم پس از مرگ خلیفه دوم،شورای شش نفری که اعضای آن را خلیفه سابق تعیین کرده بود،برای تعیین جانشین تشکیل شد که اعضای آن عبارت بودند از:علی بن ابی طالب(ع)،عثمان بن عفان،عبدالرحمن بن عفان،

سعدبن ابی وقاص،زبیربن عوام،طلحة بن عبیداللّه.

------------------------------------------------

طلحه به نفع عثمان،زبیر به نفع علی(ع) و سعد ابی وقاص،به نفع عبدالرحمن کنار رفتند و سرانجام از اعضای شورا سه تن باقی ماندند که هر کدام دارای دو رأی بودند و پیروزی از آن کسی بود که یکی از آن سه نفر،به او تمایل نشان دهد.

در این هنگام عبدالرحمن رو به علی(ع) و عثمان کرد و گفت:

کدام یک از شما حاضر است حق خود را به دیگری واگذار کند و به نفع او کنار رود؟

هر دو سکوت کردند و چیزی نگفتند.

عبدالرحمن ادامه داد: شما را گواه می گیرم که من خود از صحنه خلافت بیرون می روم تا یکی از شما را برگزینم.

پس رو به علی(ع) کرد و گفت:

با تو بیعت می کنم که بر کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) عمل می کنی و از روش شیخین پیروی نمایی.

علی(ع) آخرین شرط او را نپذیرفت و گفت: من بیعت تو را می پذیرم،مشروط بر اینکه به کتاب خدا و سنت پیامبر و طبق اجتهاد و آگاهی خود عمل کنم.

چون عبدالرحمن از علی(ع) جواب منفی شنید،در خطاب به عثمان همان سخن را تکرار کرد. عثمان فورا گفت:آری،یعنی پذیرفتم و خلافت به نام عثمان تمام شد.

------------------------------------------------

در اینجا کافی بود علی(ع) به صورت صوری،شرط یاد شده را بپذیرد ولی سپس زیر پا نهد،همچنان که عثمان چنین کرد او هرگز به سیره شیخین رفتار ننمود و خویشاوندان خود را بر مسلمانان مسلط کرد.

بگذاریم از اینکه این شرط کاملاً بی ارزش بود و به قول یک عالم سنی،یعنی 

حسن فرحان مالکی سیره شیخین اگر مطابق کتاب و سنت است طبعا شرط زاید خواهد بود و در غیر این صورت بی ارزش است ولی در عین حال امام به قدری به گفتار خود پایبند بود که حتی در این مورد نیز برخلاف ارزش (صدق و درستکاری) گام برنداشت.

------------------------------------------------

 کتاب نقد/شماره ۱۸/صفحه ۳۸


آنچه می خواستی،گر نیستی

بی اهمیت بود که کیستی


یکی از خصوصیات امیرالمؤمنین در سلوک سیاسی‌‌‌‌‌اش این بود که از مردم درخواست می کرد که با او متملقانه حرف نزنند،چاپلوسی نکنند،تصنع در برخورد با او به خرج ندهند.

در یکی از خطبه‌‌‌‌‌های امیرالمؤمنین که یکی از آن خطبه‌‌‌‌‌های بلیغ و عجیب امیرالمؤمنین است

 یک نفری بلند شد،شروع کرد تعریف و تمجید از ایشان.

..................................................

 حرفهای او که تمام شد،حضرت رو کرد به او،تقریباً به همان اندازه‌‌‌‌‌ای که صحبت کرده بود،

 در نصیحت این مرد صحبت کرد که با من اینجوری حرف نزنید.

از جمله همین عبارت معروف است:

 آن طوری که با پادشاهان،با جباران حرف میزنند،با من حرف نزنید.

آنجوری که ملاحظه می کنند که مبادا بدش بیاید،

نبادا موجبِ ناخرسندی یا ناخوشایندی فلان جبار بشود،حرفهائی را نمیزنند،

ملاحظاتی را می کنند،جلوی من این ملاحظات را نکنید.

..................................................

 خیال نکنید که اگر حرف حقی را به من گفتید،علی از حرف حق شما دلگیر خواهد شد. برای او سنگین خواهد آمد،

 اینجور نیست.


امیرالمؤمنین علیه السلام به صراحت کلام حق را برای مسئولان جامعه بیان می کرد و در عین حال تاکید می ورزید که این سنگینی کلام حق را باید پذیرفت،چراکه اگر کلام حق برای کسی سنگین باشد، عمل به آن برایش دشوارتر خواهد بود .
حضرت علی علیه السلام از مردم می خواهد که حرف حق را در هرحال به او یادآوری کنند و او را بی نیاز از مشورت و نصیحت ندانند:


 پس،از گفتن سخن حق یا مشورت عدالت آمیز خودداری نکنید،زیرا من خویشتن را مافوق آنکه اشتباه کنم نمی دانم و از آن در کارهایم ایمن نیستم،مگر اینکه خدا مرا در کار نفس کفایت کند که از من بر آن تواناتر است.»

_____________________


البته،اگرچه حضرت انتقاد خیرخواهانه را سازنده می داند،اما هشدار می دهد که این نقد و انتقاد و عیب نمایی افراد از زمامداران خویش،نباید به مخالفت و تمرد و عدم اطاعت از حاکمان حق و عادل منجر شود،

زیرا نتیجه مخالفت بی اساس و انتقاد مغرضانه،فساد جامعه و عدم توانایی حاکم عادل بر مدیریت صحیح و رشد جامعه است،

چنان که فرموده است:

آفت مردم مخالفت با زمامداران است.»

_____________________


حضرت با توجه به اینکه نقد سازنده می تواند بسیاری از انحرافهای زمامداران را اصلاح کند و جامعه را به سوی ترقی و تکامل پیش برد،تاکید فراوانی بر انتقاد سازنده دارد.
در سیره امام علی علیه السلام راه انتقاد و نصیحت باز بود و خود حضرت در دوران ۲۵ ساله زمامداری خلفای سه گانه بارها به آنها پند می داد و نسبت به کارهای خلافشان به شدت انتقاد می کرد و راه خیر و صلاح را به آنها نشان می داد.

یا علی مدد